آتیون

در گویش کلاردشتی آتیون به معنای هدیه و پیشکش می باشد.این وبلاگ پیشکشی است به حضور سبز شما...

آتیون

در گویش کلاردشتی آتیون به معنای هدیه و پیشکش می باشد.این وبلاگ پیشکشی است به حضور سبز شما...

...

... 

 

در پیچ و خم حادثه ی تلخ و غریبم

یا رب مددی که بی نصیبم

دانم که تو دانی؛که من صادق و پاکم

ای وای خدایا،زدند اَنگ به نامم

گویند که تو بی خبری،عشق ندانی

آیا که چنین است الهی،که ندانم؟

گویند که در بازی احساس تو طفلی

آن طفل کجا و من بیچاره کجایم؟

گویند که روُ،فکر دل و یار دگر باش

من گر بروم،پا برود،ز دل نخواهم

دهِ ما

دهِ ما 

دهِ ما هر جمعه شاهد بازاری است

که به هرگوشه ی آن ستد عشق جاری است

دلِ هر کاسب آن نزدِ یک دلداری است

چه بگویم ای دوست،اصلاً؛

کدخدای دهِ ما،کار او عشقبازی است

کلبه های دهِ ما،پُرِ از صلح و صفا

خانه های دهِ ما،همه سرشار وفا

مردوزن در دهِ ما،همه سوداگرند

همه در پیشه ی عشق،ماهر و کارگرند

آری آری شب ها،دهِ ما مهتابی است

آسمان دهِ ما، همه روزه آبی است

ولی افسوس چرا؛

دهِ مارا دیگر نکند کس یادی

کم کمک محو شده پشت زمان ای وادی

هم محبت،هم وفا،هم صفا،هم دوستی

همه کمرنگ شده زین همه دل سستی

کاش بیاید روزی؛

کَس بگیرد زِ دهِ ما خبری

مرغ عشق هم آن روز،بزند بال و پری

پر زنم من آن روز،بروم تا هستی

دل پر از شادی و سر مملو از سرمستی

...

خسته مرد

 خسته مرد 

مگر آن دم که نباشد دِگَر از من خبری

مگر آن روز که پیدا نکند کَس،دِگر از من اثری

مگر آن لحظه که برباد رود هستی من

مگر ان تانیه ی سُست که در گیردم،نیستی من

لحظه ای نیست نگویم؛«تورا می خواهم»

نیست آن دم که نخوانم؛«تو را می خواهم»

مهربانم:

"زندگی در گذر از پیچ و خم حادثه هاست "

و در آن کوچه ی پر پیچ و خم حادثه ی زندگی ات

بانگ مردی است که او خسته ز راه،

خسته مردی است که آواز به لب می دارد

و او می خواند:«تو را می خواهم»